تا به حال حس کردهاید که در یک نقطه در حال درجا زدن هستید؟ میل به پیشرفت دارید، اما انگار که نیرویی نامرئی، جلوی حرکت شما را میگیرد. این تجربه مشترک بین تمامی انسانها و سازمانهاست. در چنین شرایطی، یک سوال ذهن مدیران و افراد موفق را به خود مشغول میکند: «چگونه تغییر کنیم؟» و در جواب این سوال، به دنبال بهترین روش برای تغییر میگردند.
این تغییر میتواند در رویکرد و اجرا باشد یا حتی به اهداف کلی فرد و سازمان مربوط شود. حقیقت این است که تغییر، یک اتفاق ناگهانی نیست که یک شبه رخ دهد؛ بلکه یک فرایند پیچیده ولی قابل مدیریت است که به مسائل مختلف روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی و … بستگی دارد.
در این مقاله قصد داریم تا به دور از جملات انگیزشی تکراری و کلیشهای، به ارائه یک نقشه راه عملی بپردازیم تا مسیر تغییر برای افراد و سازمانها مشخص باشند.
چگونه تغییر کنیم؟
قبل از اینکه به سوال «چگونه تغییر کنیم؟» بپردازیم، باید «چرایی» درست آن را درک کنیم. تغییر، رمز رشد پایدار است. در دنیایی که تنها عنصر ثابت «تغییر» است، توانایی انطباقپذیری با شرایط و محیط اطراف دیگر یک مزیت رقابتی نیست، بلکه یک ضرورت برای بقا است. این اصل فقط مربوط به سطح سازمانی نمیشود و در زندگی فردی هم صدق میکند.
در سطح سازمانی، اگر یک کسب و کار در برابر تغییر مقاومت کند و از شیوههای نوین، مثل هوش مصنوعی، استفاده نکند به مرور زمان نوآوری سازمان از بین میرود، استعدادها دلسرد میشوند و موقعیتهای رشد را از دست میدهند.
در سطح فردی نیز اگر افراد، به یادگیری مهارتهای جدید یا اصلاح عادات بد خود نپردازد، در مسیر حرفهای خود دچار درجا و سکون خواهد شد. پس پذیرش و اجرای تغییر، سرمایهگذاری مستقیم بر آینده و رشد پایدار است.
بهترین روشهای تغییر؛ فراتر از اشتیاق لحظهای
خیلی وقتها، ناگهان در یک لحظه از جای خود بلند میشویم و میگوییم: «دیگر بس است. از همین امروز ورزش را شروع میکنم». آیا فردا هم به ورزش ادامه میدهیم؟ یا بعد از یک روز یا یک هفته، بیخیال ورزش کردن میشویم؟ برای تغییر، اشتیاق لحظهای و ناگهانی نیاز نیست؛ باید یک فرایند چند مرحلهای را طی کنیم.
کارلو دیکلمنته و جیمز پروچسکا، دو روانشناس برجسته، مراحل اینکه چگونه تغییر کنیم و موفق شویم را شرح دادهاند. در ادامه این فرایند ۵ مرحلهای مدل تغییر رفتار پروچاسکا و دی کلمنته را به طور کامل توضیح خواهیم داد.

مرحله بیتوجهی به تغییر (Precontemplation)
کلمه Precontemplation به معنای پیشتعاملی یا پیشفکری است. اما در مدل تغییر رفتار پروچساکا و دی کلمنته، به معنی مرحلهای است که در آن فرد هیچ قصدی برای تغییر در آینده قابل پیشبینی خود (حدودا ۶ ماه آینده) ندارد. او از وجود مشکل و پیامدهای منفی رفتار و عملکرد فعلی خود آگاهی ندارد یا آن را انکار میکند. در این مرحله، افراد معمولا حالت تدافعی دارند و استدلالهای دیگران برای تغییر را نمیپذیرند. به عنوان مثال: مدیری که بازخوردهای منفی کارمندان را به بهانهجویی آنها ربط میدهد در این مرحله قرار دارد.
پافشاری دیگران برای تغییر، در این مرحله نتیجه معکوس دارد. بهترین رویکرد، افزایش آگاهی فرد نسبت به اعمال خود، بدون قضاوت است. طرح سوال، اطلاعات قابل مشاهده درمورد رفتار فعلی، میتواند افراد را به آرامی به سمت پذیرش تغییر سوق دهد.
مرحله پذیرش نیاز به تغییر (Contemplation)
اگر میخواهید جواب سوال «چگونه تغییر کنیم؟» را پیدا کنید، باید ابتدا نیاز به تغییر را در خود بپذیرید. در مرحله دوم تغییر، فرد متوجه نیاز به تغییر در رفتار و اهداف خود ميشود و به طور جدی به آن فکر میکند. اما هنوز اقدام جدی برای آن انجام نمیدهد. در این مرحله، فرد در حالت دو دلی قرار دارد و مزایا و معایب تغییر را مدام میسنجد. این سنجش میتواند تا روزها و حتی سالها ادامه داشته باشد. جملهای که در این موقعیت از این افراد میشنویم این است: میدانم نباید این کار را انجام دهم اما….»
راهکار موثر در این شرایط این است که توجه بیشتری به مزایای تغییر داشته باشید. اگر نمیتوانید به طور ذهنی این کار را انجام دهید، از گوشی یا کاغذ کمک بگیرید و یک لیست از مزیتهای تغییر و پیامدهای ادامه دادن وضعیت فعلی درست کنید. صحبت با افرادی که تجربه مشابه شما را داشتند و موفق به تغییر شدند نیز میتواند در این زمینه کمکتان کند. راهکار دیگر ایجاد تصویر از آینده مطلوبی است که در آن تغییر را انجام دادهاید.
مرحله آمادهسازی (Preparation)
در مرحله سوم، فرد تصمیم قطعی برای اقدام به تغییر در آینده نزدیک (معمولا یک ماه آینده) را گرفته است. او ممکن است گامهای کوچکی نیز برای این کار برداشته باشد؛ مثلا اگر در حال خواندن این مقاله هستید، یعنی یک قدم برای تغییر برداشتهاید. این مرحله مخصوص برنامهریزی و طراحی یک نقشه راه مؤثر است. همچنین این مرحله بهترین زمان برای هدفگذاری اصولی است.
مرحله اقدام عملی (Action)
این مرحله، همان بخشی است که اکثر مردم فکر میکنند که «تغییر» است و آنها اکنون جواب سوال «چگونه تغییر کنیم» که ذهنشان را مشغول کرده بود، پیدا کردهاند. در این مرحله، فرد به طور فعالانه در حال اصلاح رفتار، افکار، عادتها و محیط خود برای رسیدن به اهدافش است. این مرحله بیشترین میزان تعهد، زمان و انرژی را نیاز دارد. همچنین دیده شدن تلاشها و پیشرفتها در این مرحله بسیار مهم است.
فکر نکنید که این مرحله را شروع کردید دیگر همه چیز تمام میشود. شما در این موقعیت نیاز به استمرار، حمایت دیگران، پیگیری پیشرفت و پاداش گرفتن دارید. برای منحرف نشدن در بین مسیر هم بهتر است که از قبل موانع احتمالی را طراحی و پیشبینی کرده و برای آنها راهکار پیدا کنید.

مرحله نگهداری (Maintenance)
پس از حدود ۶ ماه اقدام مداوم، فرد وارد مرحله نگهداری میشود. در این مرحله، رفتار جدید به تدریج به یک عادت تبدیل میشود و فرد برای جلوگیری از بازگشت به الگوی قبلی تلاش میکند. خطر وسوسه و بازگشت در این موقعیت همچنان وجود دارد، اما اعتماد به نفس فرد در توانایی تغییر افزایش پیدا کرده است.
ممکن است بر اثر فشار، خستگی، استرس یا موقعیتهای خاص، فرد به سمت رفتار و عادات قدیمی سوق پیدا کند. در این شرایط داشتن استراتژیهای مقابله مانند یادآوری مداوم دلایل تغییر، داشتن تصویر نامطلوب گذشته و دستاوردهای آینده، باعث میشود فرد در مسیر تغییر مثبت بماند.
جمعبندی
تا به اینجا باید تا حدی به جواب سوال «چگونه تغییر کنیم» رسیده باشید. اما به خاطر داشته باشید که بهترین روش برای تغییر، کار زیاد، پافشاری و سختکوشی نیست. برای تغییر کردن باید از روشهای کارآمد و علمی استفاده کرد. ما در این مقاله بهترین روش تغییر را طبق مدل تغییر رفتار پروچاسکا و دیکلمنته معرفی کردیم که شامل، نداشتن ایده، ایجاد تصمیم اولیه، برنامهریزی، اقدام و نگهداری میشود.
هر کدام از مراحل بخشی از پروسه تغییر است و یک شبه اتفاق نمیافتند بلکه یک پروسه طولانی و پیچیده است.